زن عطر فروش

  زن عطر فروش

در خانه را زدند

تق …… تق ….

زن پیامبر ( ص ) پشت در رفت و پرسید :“ کیست ؟ منم ؛ زینب . زینب عطر فروش . برای تان عطر آوردم . اگر از من عطر بخرید خوش بو می شوید. همسر پیامبر (ص) در خانه را باز کرد . زینب عطاره به خانه آمد . دستمالش را بر زمین گذاشت و شیشه های عطرش را یکی یکی درآورد و روی دستمال چید . بوی عطر در خانه پیچید . پیامبر (ص) بوی عطر را شنید . از اتاق بیرون آمد . زینب عطاره پیامبر (ص) را دید و سلام کرد . پیامبر (ص) با مهربانی پاسخش را داد و گفت :“ وقتی به خانه ما می آیی اتاق های ما همه بوی عطر می گیرد

زینب عطاره گفت : بوی شما از همه ی عطرهای دنیا خوش تر است

پیامبر (ص) گفت :“ وقتی به مردم عطر می فروشی بیش تر از پول شان به آن ها عطر بده . عطرهایت را هم با چیزهای دیگر ( مثل آب ) مخلوط نکن تا پول هایت برکت بگیرد

زینب عطر فروش از حرف پیامبر (ص) خیلی خوش حال شد ، از پیامبر (ص) تشکر کرد و به خانه های دیگر رفت